جمعه را مهمان حضرت معصومه بودم؛ احساس میکنم روح تازه ای در من دمیده شده...
شنبه صبح زود به بیمارستان رفتم که اگر مریض جدید دارم ببینم؛ که دکتر «ف» الم شنگه ای تازه به راه نیندازد مثل هفته ی پیش، که بیمارستان بودم و نفهمیدم کی ظاهر شد و غیبت مرا زد و رفت!!