کسبه ساختمان پلاسکوبا پریشانی در اطراف محل حادثه می چرخند.آنان در آخرین اظهارت خود مدعی هستند که حتی یک برگ اخطار یا تذکر به مستاجران این ساختمان داده نشده است.آنان می گویند که مالکیت پاساژ در اختیار آنان نبوده است.
به نقل از مجله فرهنگی خبری نفس های سرکش، روزنامه ایران در گزارشی،اظهارات برخی کسبه ساختمان پلاسکو را منتشر کرده است.
در این گزارش آمده است: بیش از صدها آدم معترض و درمانده، گردتاگرد طول و عرض خیابان ایستادهاند .حال و روزشان نشان میدهد که به ته خط رسیدهاند، سر و دست خیلی هایشان زخمی است، میگویند قبل از اینکه ساختمان بریزد، خودشان را هل دادهاند بیرون...اما پای درد و دلشان که مینشینی، میگویند کاش مانده بودند!
زندگیشان دود شد و رفت روی هوا. علی دو باب مغازه داشته، حالا از آن سرمایه چند میلیاردی، یک تکه کاغذ به نام جواز مانده و سندی که به نام مالک اصلی است. اصلاً در پاساژ پلاسکو هیچ کس مالک نبوده است، همه مستأجر و سرقفلی دار. حالا گلایهشان رو به مالک اصلی است. میگویند در این دو روز حتی یک نماینده هم نفرستاده ،اصلاً خبری از مالک نیست. خودشان ماندهاند و یک دنیا چک و بدهی و سفته و اجناسی که در آتش پودر شده!
«من از ساعت 8 و 20 دقیقه صبح در ساختمان بودم، همان وقت که طبقه 9 و 10 آتش گرفت، فقط یک خودروی آتشنشانی آمد که شلنگ آب آن به طبقه 5 و 6 نمیرسید. وقتی، آتش گر گرفت، تجهیزاتشان را اضافه کردند. اینکه میگویند گاز نشتی کرده، دروغ است، اصلاً پاساژ پلاسکو، گاز ندارد که بخواهد نشتی کند. همه از پیک نیکهای کوچک استفاده میکردند. اینکه میگویند تانکر ترکیده هم کذب است. اصلاً تانکر گازوییل زیر زمین بوده، بالا فقط یک منبع آب گذاشته بودند.»
او ادامه میدهد«همان وقت که آتش، شعله کشید، کپسول های طبقه 8 و9 را برداشتیم تا خاموش کنیم، اما همه کپسولها خالی بود، شلنگهای آب اضطراری هم، آبی نداشت. لولهها خالی بود. اصلاً همین یک و ماه نیم پیش بود که آتشنشانی آمد، به مدت سه شبانه روز از ساعت 9 به بعد، مانور برگزار کرد، همان وقت کپسولها را چک کردند، ولی هیچ کس نگفت اینها خالی است. دو شرکت مسئول پرکردن کپسول ها بودند که مستنداتش هم موجود است.»
در کنار علی، مرد بلند قامت دیگری ایستاده که با صدای بلند فریاد میزند: «مالک کجاست؟! اینهمه اخطاریه را به من مستأجر ندادهاند که به مالک دادهاند. چرا مالک، ساختمان را بیمه نکرده، چرا نباید به تأییدیهها توجه میکرده، ما که نباید تاوان اهمال کاری آنها را بدهیم.
مالک حتی یکبار هم سروکلهاش پیدا نشده، حتی یک اسم هم از مالک بیرون نیامده که ببینیم چه موضعی گرفته. اینهمه شایعه و تکذیبیه، کلافه مان کرده.»کاسب دیگری که بزور خودش را جلو رسانده، میگوید: هر کسی چیزی میگوید، ما هم مثل بقیه فقط از صداوسیما متوجه میشویم که مسئولان چه تصمیمی گرفتهاند. حتی یک نفر هم نیامده سراغ ما. حتی داخل کوچه هم راهمان نمیدهند. میگویند وام، کدام وام؟ چرا وقتی بحث کمیسیون 15 درصد نقل و انتقال مطرح میشود، سروکله مالک همان روز پیدا میشود؟ چرا وقتی موعد اجارهها میرسد، مالک یک روز نگذشته، خودش را میرساند، پس چرا الان جوابگوی کسبه نیست؟! من 600 میلیون جنس داخل مغازه داشتم، بیمه هم نداشتم.
الان 3 هزار میلیارد کالا دود شده، 572 مغازه را هم میانگین 2 میلیارد حساب کنید، بیبینید چه هزینهای میشود؟ خوشبختانه همه ما جواز و اجاره نامه داریم، اما مالکی نیست که حرف ما را بشنود؟ چرا حتی یک اعلامیه برای همدردی و دلداری با مالباختگان ندادهاند، چرا تقصیر را گردن مستأجرها میاندازند؟ ما صاحب مغازهایم، حق کسب و پیشه داریم، بیمه بیکاری چقدر از مشکلات ما را حل میکند.» کسبه دیگری میگوید: «این آقایانی که میگویند 30بار اخطاریه دادهایم به من مستأجر دادهاند یا به مالک.
چرا وقتی مغازهای خرید و فروش میشود، مالک 24 ساعت نرسیده، برای دریافت حق انتقالش، خودش را میرساند، اما یک شلنگ آب هم برای خاموش کردن آتش نگذاشتهاند، آتشنشانی میگوید ما به مالک اطلاع داده بودیم که جوشکاریها باز شده، اما مالک توجهی نکرده است.چقدر ارزش افزوده، مالیات و اجاره پرداخت کردیم، این حق ماست؟!»
او ادامه میدهد: «می گویند ساختمان ناایمن بوده، چرا پلمب نکردید؟ الان هیأت مدیره بدنبال شورای اصناف رفته، اما هیچ نتیجهای نگرفتهاند. من 50 سال است مستأجرم، 10 سال پیش وقتی کارم را از تریکو بافی به خیاطی تغییر دادم، همان زمان 3 میلیون تومان برای تغییر شغل پرداخت کردم.
چطور از این موضوع مطلع شدند اما حالا از همه جا بیخبرند! اکثر کسبه جزو اتحادیه پوشاک و پیراهن دوزها هستند، اما اینجا هیچ چرخی وجود نداشته است. سرمایه همه پارچه و نخ بوده که در تولیدیهای اطراف تهران دوخته میشده.»پرویز هم میگوید: «چرا به دروغ میگویند، کارگاههای تولیدی در پلاسکو سوخته، فروشگاه بوده، خود من 4 باب مغازه داشتم، چرا صدا و سیما یک طرفه قضاوت میکند. همه مغازهها پر از اجناس بود، اصلاً تولیدیهای ما اطراف ورامین، عبدل آباد و اسلامشهر است. حتی یک چرخ خیاطی یا بافندگی بنا به اظهارات برخی اعضای شورا نسوخته.»
برخی کسبه معتقدند که آتشنشانی در زمان برگزاری مانور ایمنی، به آنها اعلام کردهاند که ساختمان ایمن است و مشکلی ندارد، اما برخی دیگر میگویند، این حرف را از آتشنشانها نشنیدهاند. اما همه کسبه این مانور را تأیید میکنند.
کاسب دیگری میگوید: «ما از بنیاد میخواهیم سرقفلیهای ما را تجدید بنا کند.می گویند اخطاریه دادهاند، به کجا؟ شهرداری حتی یک برگه اخطاریه به کسبه نداده، ما که حتی اجازه نداریم، بدون اجازه مالک، یک تیغه وسط مغازه بکشیم، برای دکورکردن مغازه، باید مالک مجوز صادر کند. من همان زمان که کمر ساختمان خم شد، از طبقه اول بیرون آمدم که آجر به سرم خورد، همکارانم من را با موتور به بیمارستان فارابی بردند.»
به عنوان هیأت مدیره سابق، میگوید چندین بار به بنیاد برای تأمین امنیت جانی آسانسورها نامه زدند، اما جوابشان این بود که خرج کنید، بعدها 50 درصدش را میپردازیم، اما یک ریال هم نپرداختند.
شورای ساختمان پلاسکو، چندین بار نامه زدند که آهن ساختمان درحال باز شدن است، اما مالک برای تعمیر و نگهداری هیچ توجهی نکرد. دیگ موتورخانه 4 سال است که خراب شده. پول میگیرند، اما هزینه نمیکنند! چرا پلمب نکردید، کافی است یک نفر اجارهاش را دیر بپردازد، پلمب میشود یا نه؟»
برای شرکت در مسابقه چالش بزرگ
اهداء جوایز نقدی به سه نفر برتر