با من به از این باش که با خلق جهانی
به قول شاعر، آذر پاییز خوبی شروع نشد اما امیدوارم تمام که میشود آنقدر
خوب باشد بگوییم بد شروع شد اما خوب تمام شد...باییز غم انگیزی بود...غم
انگیز به اندازه وسعت تمام خزان ها...پاییزی پر از غم بر دل مانده...پر از
اشک تسکین نداده....سلام ای بغض توو سینه...سلام ای آه آیینه...سلام شب های
دل کندن ...هنوزم دوستش دارم...چندروز پیش که دلتنگ تر از امشب خوابیدم
خوابش را دیدم...آمد نشست کنارم گفت خوبم...دلخوش به همین خواب هام...دستت
که کوتاه باشد دستش که کوتاه باشد و از زیر سنگ های لحد به هم نرسد تمام
دلخوشی ات میشود اینکه بیاید به خوابت...مهر و آبان را حواله دادم به خدا
که یادش باشد چقدر پاییز خزان زده ای بود اما دلخوش به آذرم...دلخوش به
امیدی که تمام نمیشود به خدایی که کس بی کسی هاست...کل من علیها فان و یبقی
وجهک ذوالجلال و الاکرام...