"هزار افسانه" می گوید مُغِ پیر
پرستشگاهِ ناهیدست روشن
سهی سَروان به گرد آتشِ فَرمند
- اگرچه این هزاران شب به خوابِ خود نمی بیند ؛
بتارانید خواب از چَشم
سرابِ شب بُوَد آبستنِ سرچشمه ی مهرآب .
گروهی خواب ، گروهی خسته و بی تاب
گروهی نیز بیدارند
- سرابِ خواب را آب نَبوَد
به بیداران بپیوندید ای یاران
همه خوابند ، گروه اندکی بیدار
بلی ،
گویا تنی چندند هشیار
مِهین بانگی برآمد آسمان کوب
- همانا مهر ، اینک مهر
همانا روشنی افزای پاینده
همانا مهر
مانا مهر ، اهورا مهر. . .
هلا مردم ، بر آمد مهر ، مهر آمد
هلا مردم ، بر آمد مهر ،
مهر آمد .
پرستشگاهِ ناهیدست روشن
سهی سَروان به گرد آتشِ فَرمند
- اگرچه این هزاران شب به خوابِ خود نمی بیند ؛
یا ابی عبدالله
همانا مهر می آید .بتارانید خواب از چَشم
سرابِ شب بُوَد آبستنِ سرچشمه ی مهرآب .
گروهی خواب ، گروهی خسته و بی تاب
گروهی نیز بیدارند
- سرابِ خواب را آب نَبوَد
به بیداران بپیوندید ای یاران
همه خوابند ، گروه اندکی بیدار
بلی ،
گویا تنی چندند هشیار
مِهین بانگی برآمد آسمان کوب
- همانا مهر ، اینک مهر
همانا روشنی افزای پاینده
همانا مهر
مانا مهر ، اهورا مهر. . .
هلا مردم ، بر آمد مهر ، مهر آمد
هلا مردم ، بر آمد مهر ،
مهر آمد .