برنامه امشب " دورهمی " مهران مدیری واقعا معرکه بود

چقدر خندیدیم

قطعا اگر ادامه پیدا کنه میتونه از خندوانه هم پرمخاطب تر باشه

خندوانه یه جناب خانه و خندوانه و الا رامبد جوان از خودش چی داره؟

نه واقعا چی داره؟

چندتا مهمون بی مزه هم میاره

البته رضا شفیعی جم فوق العادست با یکی دوتا دیگه

مابقی  اکثرا غیر مرتبط انتخاب میشن

با اون لبخندای مصنوعی

واقعا جناب خان رو از خندوانه بگیرن چی میمونه؟

برنامه دورهمی مهران مدیری

بعد می گن چرا برنامه تو اینقدر محبوب شده آقای رامبد جوان

میگه: چون من با مردم خیلی صادقم


نه بابا اون جناب خانه که خیلی کارش درسته


برنامه دورهمی مهران مدیری

ولی لااقل مهران مدیری چهارتا شوخی جدی با مهمونا می کنه و یه حرفی برای گفتن داره

یه هنری داره نه؟

گرچه آقای مهران مدیری

سر قضیه قهوه تلخ ضرر و زیان بسیار زیادی به بنده وارد کردید اما دوستتون داریم

باید عرض کنم که فروشگاه محصولات فرهنگی داشتمو وقتی قهوه تلخ نیمه کاره تمام شد، چندین میلیون تومان از سری های گذشته قهوه تلخ روی دست بنده باد کرد و ضرر جبران ناپذیری به بنده وارد شد.

واقعا مهران مدیری رو نمی تونم ببخشمش چون هنوز هم درگیر شرایط بد مالی هستم  ولی خب خیلی هم دوسش دارم چقدر باهاش خندیدیم و چقدر لحظات مارو با شادی پرکرده

باید کمی انصاف داشته باشیم

برگردیم سر برنامه دورهمی

از دکور بسیار زیبای برنامه دورهمی که نگو

اوف

چقدر خوشگله

دست اون دکوراتور درد نکنه

خداکنه آقای مهران مدیری در برنامه دورهمی، لااقل مهمانهای بهتری رو دعوت کنه

این سیامک انصاری نمی دونم چرا همش چسبیده به مهران مدیریه

نمیشه یه کلیپ دودقیقه ای بسازه و این بنده خدا توش حضور نداشته باشه

واقعا جریان چیه

از چی این اینقدر خوشش میاد؟

به قول مهران مدیری، سیامک انصاری همیشه هم نقش افراد بدبخت بیچاره رو بازی می کنه

تو سریال برره که فقط می زدنش و بهش زور می گفتن تو این برنامه دورهمی هم داماد سرخونست و وضعیتش از اونجا هم بدتره

در هرصورت به امید روزی که آقای مهران مدیری، برنامه ای بسیازید که سیامک انصاری توش حضور نداشته باشه

این شعر زیبارو به همین مناسبت و بخاطر تشکر از برنامه زیبای دورهمی، تقدیم می کنم به مهران مدیری عزیز و تمام عوامل برنامه دورهمی

ای غم چه خوش فضای دلم تنگ می کنی

با یاد که٬ تو ای دلکم جنگ می کنی؟


او رفته از چه خیره به ره مانده ای هنوز

تا کی به ابر مانده تو نیرنگ می کنی؟


نامت طلسم بود و نگاهت کنایتی

دیگر بس است٬ور نه مرا سنگ می کنی


خاک سیه نگر که چه سبزه کشید روی

این سبز برگ نانوشته سیه رنگ‌می کنی


سرما رسد مرا ز تو ای فصل نوبهار

این رسم‌ تلخ را که تو فرهنگ می کنی


بر تار و پود هستی من زخمه می زنی

سمفونی کمانچه هماهنگ می کنی


ای دست روزگار که جفا دیدمت چنان

خون را چنین به نغمه دل چنگ می کنی...

برای مهران مدیری و برنامه دورهمی آرزوی موفقیت روز افزون می کنم

یه خاطره کاملا بی ارتباط از دخترخاله مخاطبان این بلاگ

یکی از فانتزیای دخترخالم، خالی کردن جوش های سر سیاهه!! یعنی اگه رو صورت کسی جوش سر سیاه ببینه نمیتونه خودشو کنترل کنه و حمله میکنه به طرف!!

دیروز زوم کرده بود رو صورت من! همیشه از دستش فرار میکنم ولی دیروز گیر افتادم!

و حالا دیالوگ های دخترخاله حین خالی کردن جوش هایم:

-چقدر من بخاطر جوش های تو ذوق میکنم!!

-جوش هات چقدر رسیده ان چقدر خوش به حالمه!!

-رو دماغتم یه خبرائیه آخ جون!!!

و من هم کاملا از رفتار دخترخاله در شگفت بودم o_0

بعدازظهرش یه سررسید گرفته بود دستش و داشت پیتیکو پیتیکو (نوعی راه رفتن پرشی) میرفت یهو ناخواسته سر رسید و محکم کوبوند به دستم :(

امشبم میخواست خیلی ابراز محبت کنه و بغلم کنه، با دو تا زانوهاش اومد رو دو تا انگشت شست پام :/

گفتم: پاهامو له کردی :(

گفت: اشکال نداره تو هم عادت میکنی :دی

تا حالا در عمرم به این شدت قانع نشده بودم :|

یه بنده خدایی می خوند: می خونم به هوای تو پریچهر  که زندگی بی تو هیچه پریچهر  آی پریچهر

چند دهه از اونموقع گذشت و ما نفهمیدیم این پریچهر کی بود