عکس نوشته

گریه هم بر غم این فاصله مرهم نشود

مثل یک قهوه که از تلخی آن کم نشود

روز و شب پیش همه روی لبم لبخند است

تا حواس احدی جمع به بغضم نشود

آرزو میکنم ای کاش دلش چون مویش

پیش چشم کسی آشفته و درهم نشود

من که بیچاره شدم کاش ولی هیچ دلی

گیر لحن بم مردانه ی محکم نشود

شده حتی به دعا دست برآرم که :"خدا!

برود مشهد و برگردد و آدم نشود"

خون دل خوردم و حرفی نزدم تا شاید

مهربان تر بشود ، تازه اگر هم نشود-

با من ساده همین بس که مدارا بکند

عاشقم هم که نشد، خب به جهنم (!) نشود...