یک سال.

و یک سالِ از خودم می پرسم چرا؟

همیشه از عظمت اولین بارها شنیدم و چرا کسی از اولین باری ک آخرین بار هم هست چیزی نگفت؟ چرا نگفت ماری سرت رو بر نگردون، ب هیچ چیز دیگه نگاه نکن، ب هیچ چیز دیگه گوش نده، به هیچ.. هیچ.. هیچ.. ک همچیز کنارتِ.

و من.. بارها و بارها شمردم روزها رو، که بدونم اگر اجازه داشتم، ب چند روز قبل باید بر می گشتم.. که چندروز قبل بود که حواسم ب لحظه ها نبود. که چقدر گذشته از، از دست دادن دقایقی که بجای گرفتن دستات دستم روی پاهای خودم بود. که ب جای نگاه کردن به تویی که دوست داشتنت مرزی نمی پذیره ب منظره ی بیرون نگاه کردم. چطور آخه؟  چرا؟

درد دلی از سال گذشته

و فکر می کنم جواب ساده ست. عمق این دوستی اونقدررر بود ک وقتی کنارت نشستم مثل این بود که این کاری همیشگی بوده، که من هر هفته میبینمت، ک هر هفته سیاوش گوش میدیم، هر هفته هی یو، هر هفته دستت رو، هر هفته.. که انگار هفته ی بعد حتی.. از اون دوستی ها ک وقت جدا شدن میگن هفته ی بعد همینجا، همین ساعت میبینمت..

اون لحظه ها هم لبریزِ دوست داشتنت بودم اونقدر که باید اجازه نمی دادم لحظه ای فاصله بگیری، لحظه ای دور بشی جز وقتی که جلوتر از من راه میری و من می تونم تمام قد ببینمت. من از خودم بابت تمام اون لحظه ها معذرت می خوام. اگر امروز اون روز بود حتما یادم می موند که آخرین باریه که می تونم لمست کنم و مارینای دیگری می شدم..اما خب.. if conditional ها تنها گرامری بود که تو این چندخط استفاده کردم ..

و یکسال از اون روز گذشت و ما پوست ترکوندیم و بزرگ شدیم و تغییر کردیم و فاصله گرفتیم و مکالمه های ساعتیمون ب اسمایل و جمله های تلگرافی رسید و تغییر و تغییر و تغییر.. و این تغییر فقط در برابر هم نبود، تغییر واکنشی طبیعی ب همه ی اونچه تو زندگی اتفاق می افته ست، معلولِ باز شدنِ درهای جدید ب ذهن.. و من هم.. دیگه هیچ چیزی ک اونقدر خوب باشه که لیاقت شنیده شدن از طرفِ کسی که با معمولی بودن خیلی فاصله داره، داشته باشه رو نداشتم.

گفتی   دوست    هم هستیم و این خیلی برام..مرسی : )

 

یبار دیگه می گم:

I look at you and.. I.. I`m home.

 

قراربود برداشت آزاد باشه اما..

House , home هردو ب معنی خونه ند اما چیزی که متمایز می کنه این دو رو از هم حس عاطفی ایِ ک home منتقل می کنه. هوم جائیه که آرامش، امنیت، تعلق و دوست داشتن هست. نگاه ب عکست، ب تو، ب میثاق اند آیم هوم.


+امیدوارم با زیاد نوشتن راجع بهت اذیتت نکرده باشم. ماریناست و تو می شناسیش مثل کف دستت..خودت رو با اجبار ب چیزی گفتن اذیت نکن. هرچند مکالمه ای کوتاه با تو ارزشش خیلی بیشتر از طولانی ترین اکسچنجد سنتنسز های دیگه ست.. بی نهایت باهوش، سو فاکین لاوبل، اکسستریملی کانسیدرت،..

بسه، نه؟ الان فکر کنم باید بگی stfu mari:)


++دوستت دارم دوستِ من. خودت، قالبی که توش هستی و اونچه داخل اون قالب می گذره رو.

و صدات.. .