شاید برای شما اتفاق نیوفتد

لابد علی موذنی از قول کاراکتر اصلی کتاب «نه آبی نه خاکی» درست نوشته که: خدا حساب همه چیز را دارد. در عالمی که خدایی با چنین صفتی هست٬ تعبیر شانس و تصادف تعبیر کم مایه و خنده داری است و می شود نتیجه گرفت که اگر شانس وجود خارجی نداشته باشد باید روی یک حسابی کتاب «نه آبی٬ نه خاکی» که مدت ها پیش قرار بود بخوانم و به هزار دلیل نخواندم٬ یکی از کتاب های کتابخانه ی مسجد بوده باشد و محبوبه آن را انتخاب کند و کنار ستون بگذارد تاچشم من به آن بیوفتد و هوس کنم بخوانمش. کتابی که بی اغراق مرا تا خواندن آخرین صفحه ی خودش از هر کار دیگری فلج کرد و تمامدویست صفحه ی  آن را بی وقفه و در عرض چهار ساعت سر کشیدم و تمام کردم. شک ندارم که حال و هوای کتاب روزی ام بود برای این که دوباره به ریش دنیا بخندم و لابلای کلمات به هم چسبیده و پاراگراف های نصفه و نیمه اش خودم را پیدا کنم و سر حال بیایم. نمی دانستم برای نویسنده ای که حال آدم را جا می آورد و به جسم نیمه جان فکرم روح دوباره می دمد چه کاری جز دعا می شد کرد. دعایش کردم و دمش گرمی گفتم. خیلی چسبید٬ خیلی. بعدها شاید از سلسه اتفاقاتی که آن روز بعد از خواندن کتاب افتاد بیشتر بنویسم.

۹۵/۰۲/۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰
-- پونه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی