۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلنوشته دلنوشته غمگین» ثبت شده است

در آتشم ز غصه که تبدار بینمت

دردت به جان من! زِ چه بیمار بینَمَت؟
در آتشم ز غصه که تبدار بینمت

چشمم اگر نباشد و روی تو ننگرم
بهتر که چشم باشد و بیمار بینمت

خواهم همیشه بینمت اما نه آن چنان
کاندَر بَرِ طبیب و پرستار بینمت

ای دیدنِ جمالِ تو، درمان درد من!
تا کِی به چنگِ درد گرفتار بینمت؟

همچون رخِ گلی که زِ آتش دهد گلاب
از تب،عرَق چه قدر به رخسار بینمت؟

هرگز نبینمت به چنین حال... گرچه من
خواهم به هر دقیقه دو صد بار بینمت

گفتم که گرمی از تو ببینم ولی کنون
از تب دچارِ گرمی بسیار بینمت

ای راحت دل! این همه رنجِ تو بهرِ چیست؟
کاری نکرده ای که سزاوار بینمت!

از غصّه روی من ز رخِ توست زردتر
کآزرده می شوم چو در آزار بینمت

"حالت" برم به شدت همدردی تو رشک
کاینسان به تاب از تبِ آن یار بینمت

پی نوشت: دردت به جانم! تابِ بی تابی ات را ندارم. کاش امشب آسوده باشی... دوستت دارم...

۰۵ آذر ۹۴ ، ۰۱:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
-- پونه

دلنوشته های عاشقانه غمگین

      باید جانِ مردمِ شهری را بگیرم.

   سرب داغ میریزند توی قلبم؛ آنجا سرد و سنگین میشود و بلور میکند. هی سنگین تر و تر و تر....

   و من نمیدانم با انبوهی از عواطف چه کار کنم!

   وقتِ التهاب های شبانه، چنان سربِ مذاب در دهلیز هام روان میشود که از موهبت ناظق بودن توبه میکنم. دم نمیزنم.

   وقتی شهر پر از عشق های سرگردان است.

ادامه مطلب...
۰۴ آذر ۹۴ ، ۰۲:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
-- پونه

نامه عاشقانه


سریالِ "کیمیا" منو یادِ رمان های ایرانی میندازه که یه زمانی میخوندم. پسرِ یه فامیل یا آشنا از اونطرف میاد و عاشق دختره قصه میشه و از قضا یکی دیگه ام عاشق دختره ست و ماجراها. دیشب یه صحنه ی خیلی باحال بود: آرش(پوریا پورسرخ) وقتی کیمیا(مهراوه شریفی نیا) سوار قطار میشد یواشکی به دور از چشم مامانا یه نامه از جیبش درآورد و داد به کیمیا. نگاه های کیمیا و حرکاتِ آرش توی اون لحظات خیلیییییییی زیبا بود چقدر دوست داشتنی بود. نمیدونم ماجرای کیمیا و آرش چی میشه ولی دوس دارم اون صحنه رو به خاطر اون نامه و نگاه های کیمیا و رفتارهای آرش بارها و بارها و بارها بببینم. مهراوه شریفی نیا مهر ماه توی وبلاگش قبل از اینکه فیلم پخش شه نوشته بود من با همه ی قلبم به "کیمیا" جون دادم.

.

ادامه مطلب...
۰۴ آذر ۹۴ ، ۰۲:۲۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
-- پونه

ابتلا به عشق


در مرز خویش ماندن و از مرز رد شدن

با مُهر و مِهر فاطمه اصل سند شدن

 

این آروزی سرخ گذرنامه ی من است

در زیر پای مُهر سفارت لگد شدن

 

راه ورود را مگر آموختن از عشق

راه خروج را ز کبوتر بلد شدن

 

پیمودن مسیر به فریاد یا علی

یعنی که با حسین، علی را مدد شدن

ادامه مطلب...
۰۳ آذر ۹۴ ، ۰۱:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
-- پونه

عشق یکجانبه

عشق یکطرفه

از عشق یکطرفه چیزی بدتر هم هست؟

شده که یکی رو دوست داشته باشید و اون اصلا نگاتون نکنه؟

وای که از عشق یکجانبه


۲۹ آبان ۹۴ ، ۰۲:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
-- پونه